امام على عليه السلام :

 الصَّمتُ حُكمٌ، شعر کوتاه درمورد راز داری و السُّكوتُ سَلامَةٌ ، و الكِتمانُ طرَفٌ مِن السَّعادَةِ .

 خاموشى حكمت هست و سكوت [مايه ]سلامت و راز دارى گوشـه اى از خوشبختى.

( تحف العقول : شعر کوتاه درمورد راز داری ۲۲۳ )

امام زين العابدين عليه السلام : 

وَدِدتُ و اللّه ِ أنّي افتَدَيتُ خَصلَتَينِ في الشِّيعَةِ لنا بِبَعْضِ لَحمِ ساعِدي : النَّزَقُ .حديث و قِلَّةُ الكِتمانِ .

به خدا سوگند كه حاضرم بـه جبران دو خصلتِ شيعيانمان مقدارى از گوشت ساعد خود را فديه دهم: شتابزدگى و كمى راز دارى.

( الكافي : ۲/۲۲۱/۱ )

امام باقر عليه السلام : 

 و اللّه ِ ، إنَّ أحَبَّ أصحابِي إلَيَّ أورَعُهُم و أفقَهُهُم و أكتَمُهُم لِحَديثِنا .

به خدا قسم محبوبترين يارانم نزد من، پرهيزگارترين و فقيه ترين آنـها و كسى هست كه نسبت بـه سخنان ما راز دارتر باشد.

( الكافي : ۲/۲۲۳/۷ )

امام صادق عليه السلام : 

 اُمِرَ النّاسُ بخَصلَتَينِ فَضَيَّعُوهُما فَصارُوا مِنـهُما على غيرِ شيءٍ : الصَّبرُ و الكِتمانُ .

مردم بـه دو خصلت مأمور شدند، اما آنـها را تباه كردند و از اين رو همـه چيز را از دست دادند: پايدارى و راز دارى.

( الكافي : ۲/۲۲۲/۲ )

امام صادق عليه السلام ـ خطاب بـه سليمان بن خالد ـ فرمود : 

يا سُليمانُ، إنّكُم على دِينٍ مَن كَتَمَهُ أعَزَّهُ اللّه ُ و مَن أذاعَهُ أذَلَّهُ اللّه ُ

اى سليمان! شما دينى (مذهبى) داريد كه هر كس آن را پوشيده بدارد، خداوند ارجمندش گرداند و هر كس افشايش كند، خداوند خوارش سازد.

( الكافي : ۲/۲۲۲/۳ )

امام صادق عليه السلام : 

 إنَّ أمرَنا مَستورٌ مُقنَّعٌ بالمِيثاقِ، فمَن هَتَكَ علَينا أذلَّهُ اللّه ُ .

 بر امر (ولايت) ما پيمان گرفته شده كه درون پرده و پشت نقاب باشد. شعر کوتاه درمورد راز داری بعد هر كس بـه زيان ما پرده درى كند ، خداوند خوارش گرداند.

( الكافي : ۲/۲۲۶/۱۵ )

امام صادق عليه السلام :

كِتمانُ سِرِّنا جِهادٌ في سبيلِ اللّه ِ .

 پوشيده نگه داشتن اسرار ما، جهاد درون راه خداست.

( بحار الأنوار : ۷۵/۷۰/۷ )

امام صادق عليه السلام :

ليسَ هذا الأمرُ مَعرِفَتَهُ و ولايَتَهُ فَقَط حتّى تَستُرَهُ عَمَّن ليسَ مِن أهلِهِ ، و بِحَسبِكُم أن تَقولوا ما قُلنا ، و تَصمُتوا عمّا صَمَتنا 

 شناخت اين امر(امامت) تنـها بـه ولايت و دوستى آن نيست، بلكه بايد آن را از نااهل پوشيده داريد. شعر کوتاه درمورد راز داری كافى هست كه آنچه ما مى گوييم، شما نيز بگوييد و از آنچهفرو مى بنديم، شما همفرو بنديد.

( بحار الأنوار : ۲/۷۷/۶۳ )

امام كاظم عليه السلام ـ درون نامـه اى از زندان بـه على بن سويد سائى ـ نوشت : 

لا تُفشِ ما استَكتَمتُكَ 

آنچه را كه از تو خواسته ام مكتوم بدارى، فاش مگردان.

( بحار الأنوار : ۲/۷۵/۵۲  )

امام باقر عليه السلام :

 يُحشَرُ العَبدُ يَومَ القِيامَةِ و ما نَدى دَما فيُدفَعُ إلَيهِ شِبهَ المِحجَمَةِ أو فَوقَ ذلكَ ، فيقالُ لَهُ : هذا سَهمُكَ مِن دَمِ فلانٍ ، فيقولُ : يا ربِّ ، إنّكَ لَتَعلَمُ أنَّكَ قَبَضتَني و ما سَفَكتُ دَما ! فيقولُ : بَلى ، سَمِعتَ مِن فلانٍ رِوايَةَ كذا و كذا ، فَرَوَيتَها علَيهِ ، فَنُقِلَت حتّى صارَت إلى فلانٍ الجَبّارِ فَقَتَلَهُ علَيها ، و هذا سَهمُكَ مِن دَمِهِ ! .

 روز قيامت، آدمى محشور مى شود و در حالى كه يك قطره خون هم نريخته، بـه اندازه يك شيشـه حجامت يا بيشتر بـه او خون مى دهند و مى گويند: اين سهم تو از خون فلانى است. عرض مى كند: بار پروردگارا! تو مى دانى كه جانم را ستاندى درون حالى كه قطره خونى نريخته بودم. مى فرمايد: درست است، اما از فلانى، چنين و چنان روايتى شنيدى و آن را روايت كردى كه بـه زيان او تمام شد؛ زيرا آن روايت دهان بـه دهان گشت که تا به فلان ستمگر رسيد و او را بـه خاطر آن كشت و حالا اين سهم تو از خون اوست.

( الكافي : ۲/۳۷۰/۵ )

امام صادق عليه السلام :

 مَن أذاعَ علَينا حَديثَنا فهُو بمَنزِلَةِ مَن جَحَدَنا حَقَّنا .

 كسى كه حديث ما را بـه زيانمان فاش سازد، بـه منزله كسى هست كه حقّ ما را انكار كند.

( الكافي : ۲/۳۷۰/۲ )

امام صادق عليه السلام : 

 مَن أذاعَ علَينا حَديثَنا سَلَبَهُ اللّه ُ الإيمانَ

هر كه حديث ما را بـه زيانمان فاش سازد، خداوند ايمان را از او بگيرد.

( الكافي : ۲/۳۷۰/۳ )

امام صادق عليه السلام : 

 ما قَتَلَنا مَن أذاعَ حَديثَنا قَتلَ خَطَأٍ و لكنْ قَتَلَنا قَتلَ عَمدٍ .

كسى كه حديث ما را فاش كند، ما را بـه خطا نكشته، بلكه عمدا كشته است.

( الكافي : ۲/۳۷۰/۴ )

امام صادق عليه السلام : 

انَّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ جَعَلَ الدِّينَ دَولَتَينِ : دَولَةَ آدمَ ـ و هِي دَولَةُ اللّه ِ ـ و دَولَةَ إبليسَ ، فإذا أرادَ اللّه ُ أن يُعبَدَ عَلانيَةً كانَت دَولَةُ آدمَ ، و إذا أرادَ اللّه ُ أن يُعبَدَ في السِّرِّ كانَت دَولَةُ إبليسَ ، و المُذيعُ لِما أرادَ اللّه ُ سَترَهُ مارِقٌ مِن الدِّينِ .

خداوند عزّ و جلّ، دين را دو دولت قرارداد: دولت آدم ـ و آن دولت خداست ـ و دولت ابليس . پس،هر گاه خداوند بخواهد كه آشكارا بندگى شود، دولت آدم روى كار آيد و هر گاه خدا بخواهد كه پنـهانى عبادت شود، دولت ابليس بر سر كار آيد و كسى كه آنچه را خدا مى خواهد پنـهان بماند فاش سازد، از دين بيرون رفته است.

( الكافي : ۲/۳۷۲/۱۱ )

امام صادق عليه السلام : 

 مُذيعُ السِّرِّ شاكٌّ ، و قائلُهُ عندَ غيرِ أهلِهِ كافِرٌ .

فاش كننده راز [ما] شك كننده [و سست عقيده نسبت بـه حقانيّت ائمـه عليهم السلام ] هست و كسى كه آن را نزد نااهل بازگو كند، كافر است.

( الكافي : ۲/۳۷۱/۱۰ )

امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه «اين بدان سبب هست كه بـه آيات خدا كفر مى ورزيدند و پيامبران را بناحق مى كشتند» ـ فرمود :

و اللّه ِ ما قَتَلُوهُم بأيديهِم و لا ضَرَبُوهُم بأسيافِهِم ، و لكنَّهُم سَمِعُوا أحاديثَهُم فَأذاعُوها ، فَاُخِذُوا علَيها فقُتِلُوا .

 به خدا قسم كه آنـها را با دستهاى خود نكشتند و با شمشيرهاى خويش نزدند، بلكه سخنان ايشان را شنيدند و آنـها را فاش ساختند و در نتيجه، آن پيامبران دستگير و كشته شدند.

( الكافي : ۲/۳۷۱/۶ )

امام صادق عليه السلام ـ خطاب بـه به ابو جعفر محمّد بن نعمان احول ـ فرمود :

 يا بنَ النُّعمانِ ، إنّ العالِمَ لا يَقدِرُ أن يُخبِرَكَ بكُلِّ ما يَعلَمُ ، لأنّهُ سِرُّ اللّه ِ ··· فلا تَعجَلوا ، فو اللّه ِ لَقَد قَرُبَ هذا الأمرُ ـ ثَلاثَ مَرّاتٍ ـ فَأذَعتُموهُ فأخَّرَهُ اللّه ُ ، و اللّه ِ ما لَكُم سِرٌّ إلاّ و عَدُوُّكُم أعلَمُ بهِ مِنكُم ! 

 اى پسر نعمان! عالم نمى تواند هر چه مى داند بـه تو بگويد؛ زيرا كه سرّ خداست··· پس، شتاب مكنيد؛ زيرا بـه خدا سوگند كه اين امر (فَرَج) سه بار نزديك شد، اما شما آن را فاش كرديد و خدا آن را بـه تأخير افكند. بـه خدا قسم، هيچ رازى نزد شما نيست، مگر اين كه دشمن شما آن را بهتر از خودتان مى داند!

( تحف العقول : ۳۱۰ )

المحاسن ـ بـه نقل از ابو بصير ـ : 

 سَألتُ أبا عبدِ اللّه عليه السلام عن حَديثٍ كثيرٍ ، فقالَ : هَل كَتَمتَ علَيَّ شيئا قَطُّ ؟ فَبَقِيتُ أتَذَكَّرُ ، فلَمّا رَأى ما بي قالَ : أمّا ما حَدَّثتَ بهِ أصحابَكَ فلا بأسَ ، إنّما الإذاعَةُ أن تُحَدِّثَ بهِ غيرَ أصحابِكَ .

از امام صادق عليه السلام درباره نقل فراوان حديث پرسيدم. فرمود: آيا هرگز چيزى از احاديث مرا كتمان كرده اى؟ من سعى كردم بـه ياد بياورم و چون حضرت مرا بـه اين حال ديد، فرمود: آنچه را براى ياران خود گفته اى اشكالى ندارد. افشا كردن ، آن هست كه حديث را براى غير يارانت بگويى.

( المحاسن : ۱/۴۰۳/۹۱۰ )

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 

 طوبى لِعَبدٍ نُومَةٍ ، عَرَفَهُ اللّه ُ و لم يَعرِفْهُ النّاسُ ، اُولئكَ مَصابيحُ الهُدى و يَنابيعُ العِلمِ ، يَنجَلي عَنـهُم كلُّ فِتنَةٍ مُظلِمَةٍ ، لَيسوا بالمَذاييعِ البُذُرِ و لا بالجُفاةِ المُرائينَ .

خوشا بنده گمنامى كه او را خدا بشناسد و مردم نشناسند. اينان چراغهاى هدايت و چشمـه هاى دانشند كه هر فتنـه تاريكى بـه سبب وجود آنـها برطرف مى شود؛ نـه سخن پراكن و پخش كننده اسرارند و نـه نا فرهيخته و رياكار.

( الكافي : ۲/۲۲۵/۱۱ )

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : 

 جامِلُوا الأشرارَ بأخلاقِهم تَسلَمُوا مِن غوائلِهم ، و بايِنُوهُم بأعمالِكُم كي لا تكونوا مِنـهُم .

با بدان بـه اخلاق خودشان رفتار كنيد، که تا از گزند و شرارتشان درون امان مانيد و در اعمال و كردارتان، از آنان جدا شويد که تا در شمار ايشان نباشيد.

( بحار الأنوار : ۷۴/۱۹۹/۳۷ ) 

امام على عليه السلام : 

طوبى لِكُلِّ عَبدٍ نُومَةٍ ، عَرَفَ النّاسَ و لم يَعرِفْهُ النّاسُ ، عَرَفَهُ اللّه ُ برِضوانٍ ، اُولئكَ مَصابيحُ الهُدى ، يَكشِفُ اللّه ُ عَنـهُم كُلَّ فِتنَةٍ مُظلِمَةٍ ، سَيُدخِلُهُم اللّه ُ في رَحمَةٍ مِنـهُ ، ليسَ اُولئكَ بالمَذاييعِ البُذُرِ و لا الجُفاةِ المُرائينَ .

خوشا بـه حال هر بنده بى نام و نشانى كه مردم را مى شناسد و مردم او را نمى شناسند. خداوند او را بـه خشنودى [از خدا] مى شناسد؛ اينان چراغهاى هدايتند، خداوند هر گونـه فتنـه تاريكى را از آنان مى زدايد. بـه زودى آنان را غرق رحمتى از رحمتهاى خود مى كند. نـه سخن پراكن و فاش كننده اسرار هستند و نـه نا فرهيخته و رياكار.

( حلية الأولياء : ۱/۷۶ ، و انظر الكافي : ۲/۲۲۵/۱۲ )

معانى الأخبار : امام على عليه السلام فرمود : 

 إنَّ بَعدِي فِتَنا مُظلِمَةً عَمياءَ مُشَكِّكةً ، لا يَبقى فيها إلاّ النُّومَةُ . قيلَ : و ما النُّومَةُ يا أميرَ المؤمنينَ ؟ قالَ : الذي لا يَدري النّاسُ ما في نفسِهِ .

پس از من فتنـه هايى تاريك و كور و شك برانگيز پديد خواهد آمد، كه تنـها شخص گمنام از آنـها جان بـه سلامت مى برد. عرض كردند: اى امير مؤمنان! گمنام كيست؟ فرمود: كسى كه مردم نمى دانند درون درون او چه مى گذرد.

( معاني الأخبار : ۱۶۶/۱ )

امام على عليه السلام : 

 خالِطُوا النّاسَ بألسِنَتِكُم و أبدانِكُم،و زايِلُوهُم بقُلوبِكُم و أعمالِكُم .

به زبانـها و بدنـهاى خود،با مردم بياميزيد و به دلها و كردارهايتان، راه جدا از آنان درون پيش گيريد.

( الغيبة للنعماني : ۲۱۰/۱۷. )

امام صادق عليه السلام :

طُوبى لِعَبدٍ نُومَةٍ ، عَرَفَ النّاسَ فَصاحَبَهُم بِبَدَنِهِ ، و لم يُصاحِبْهُم في أعمالِهِم بقَلبِهِ ، فَعَرَفَهُم في الظاهِرِ ، و لم يَعرِفوهُ في الباطِنِ .

 خوشا بـه حال بنده گمنامى كه مردم را مى شناسد و به ظاهر درون ميان آنان بـه سر مى برد، اما درون دل با اعمال ايشان همراهى نمى كند. لذا مردم او را بـه ظاهر مى شناسند و از باطن او خبر ندارند.

( الخصال : ۲۷/۹۸ )

امام صادق عليه السلام :

طوبى لِكُلِّ عَبدٍ لُؤمَةٍ (نُومَةٍ) عَرَفَ النّاسَ قَبلَ مَعرِفَتِهِم بهِ .

 خوشا بـه حال هر بنده بى نام و نشانى كه پيش از آن كه مردم او را بشناسند، او مردم را مى شناسد.

( الزهد للحسين بن سعيد : ۴/۲ )

مـیزان الحکمـه،جلد دهم.

 برای مشاهده گزیده ای از احادیث و روایـات  این موضوع درون قاب تصویری به (مجموعه حدیث تصویری درباره رازداری)  مراجعه کنید.




[راز داری از نظر احادیث | موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل ... شعر کوتاه درمورد راز داری]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 18 Jul 2018 22:23:00 +0000